خبرگزاری حوزه | بنده خدایی ادعا داشت که کارکردن با کامپیوتر را می داند. به او گفتند: خب! کامپیوتر را روشن کن. گفت: بلد هستم اما نه تا این حد.
ادعای این را داشتیم که با همین فقهی که داریم، همین فقهی که بیش از هزار و دویست سال سابقه دارد، می توانیم دنیا را اداره کنیم. سال ۵۷ شد، گفتند: خب! لطفا قوه قضائیه را اسلامی کنید و نظام قضایی را اداره کنید. گفتیم: نه تا این حد. گفتیم: نظام بانک ها ربوی است و باید بر اساس اسلام اداره شود. گفتند: برنامه اسلام را برای نظام اقتصادی بدهید. گفتیم: نه تا این حد. گفتیم: نظام آموزش و پرورش غربی است و باید مدارس اسلامی شود. گفتند: یک برنامه برای اداره مدارس بدهید. گفتیم: نه تا این حد. گفتیم: روانشناسی، گفتیم: مدیریت، گفتیم: خمس و زکات و مالیات .....
وقتی که ادعای اجمالی اولیه، تفصیلی شد، فهمیدیم که: بله!!! انقلاب اسلامی، چنان زلزله ای به جان فقه ما انداخته که تقریبا چیزی از آن باقی نمانده است و هر آنچه بیشتر جستجو کردیم و می کنیم، کمتر می یابیم. دیگر چیز چندان قابل استفاده ای نیست.
برخی خیلی زودتر و حتی قبل از انقلاب اسلامی، این زلزله را حس کردند و برخی تاکنون این زلزله را متوجه نشده اند. آنهایی که متوجه شدند، شروع به بازسازی کردند. شاید در ابتدا چنان تصور می شد که فقط ساختمان ها خراب شده و می توان با همان مصالح و با همان مهندسین و با همان روش ها، بازسازی کرد. شروع به ساختن کردند؛ اما دیدند که نمی شود.
نه دیگر آن مصالح کافی است. نه آن مهندسین گذشته و نه آن روش های گذشته. همه چیز باید تغییر کند.
فهم سوال، نیمی از جواب است. برخی هنوز سوال را درک نکرده اند.
اما در این عرصه مجاهدانی هم بوده و هستند. هرچند خیلی از آنها گمنام، اما در حال تلاش اند.
امروز در عرصه بازسازی فقه اسلامی، هم در زمینه تکثیر منابع، هم در زمینه تغییر و یا تکثیر روش ها، هم در زمینه تربیت متخصصین جدید و هم در زمینه اصلاح و تغییر رویکردها، تلاش های زیادی در گوشه و کنار حوزه های علمیه می شود و دانستن این مسائل در کنار همه نگرانی ها، انسان را امیدوار می کند. خیلی از تلاش هایی که شده است را خیلی ها نمی دانند. هر چند خیلی از کارها هم نشده است.
هر کس که می تواند در این زلزله برای نجات بی سرپناهان پیرو اهل بیت و بشریتی که امروز از خانه های ناامن و غذای فاسد غربی استفاده می کنند، قدمی بردارد، نباید کوتاهی کند. افراد زیادی هم هنوز زیر آوارها هستند.
در این میان مسئله مدیریت کلان حوزه های علمیه، حفظ و راهبری و حمایت از مجاهدان این عرصه، گفتمان سازی، سعه صدر و بازکردن میدان اندیشه ورزی، اهمیت بسزایی دارد که خوشبختانه از سال های گذشته آغاز شده و امروز هم در بهترین وضعیت نسبت به گذشته است. الحمدلله.
ارزش مجاهدت در این عرصه، اگر بالاتر نباشد، کمتر از مجاهدت های نظامی و اقتصادی و پزشکی و ... نیست.
محسن ابراهیمی